خب یکی بود یکی نبود 

یه روزی یه نفر اومد از dct1 اصکی رفت

انقدر اصکی رفت که کل مطالب رو با خود بنر فعالیتی میبرد میزاشت تو چنلش

ماهم یه روز فهمیدیم این فلان فلان شده داره بدجور اصکی میره 

ما هم اومدیم

کاری کردیم تا مرغ های آسمونم ریدن بهش 

اقدام اول

شماره آن مظلوم را در ۴۰ شعبه کمپانی پخش کردیم 

و توسط ۹۰۰۰ نفر به چیز رفت

اقدام دوم 

چون کل فعالیت هاش از ما بود چنل رو گفتیم پاک کنه 

 

 

 

قصه ما به سر رسید کلاغه هم خداروشکر خیلی خوب با کمک همه تو خونه نشوندیمش

 

 

 

 

 

عزیز های دلم از این داستان چی یاد گرفتین؟

خب بچه ها میخوام براتون داستان بگم جمع شین

  ,اصکی ,یه ,رفت ,تو ,داستان ,    ,اصکی رفت ,گفتیم پاک ,پاک کنه  ,رو گفتیم

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

lifeinchrist پسر شجاع پنجره ای رو به آفتاب وصال کنکور داستان کوتاه pikasopq athorney وبلاگ تعمیر لوازم خانگی خلاصه کتاب و جزوات درسی دغدغه های یک مدد کار اجتماعی